اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

قلم را گر بدست خویش گیرم

 

چنین ماند که درذهنم اسیرم

 

نمیدانم چگونه جمله ها را

 

به ترتیبی کنار هم بچینم

 

چگونه حرفها را دانه دانه

 

به نحوی با لطافت برگزینم

 

خدا ، یارب ، تو توفیقی عطا ده

 

که محبوبم محمد را ببینم

 

که در وصف محمد شعر گفتن

بود راهی که من در آن صغیرم

سراینده : یوسف طرفی سعیداوی


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : 5 مهر 1398برچسب:, | 1:28 قبل از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 19 خرداد 1391برچسب:یا قائم آل محمد «عج», | 9:37 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |

 

زندگينامه حضرت مهدي(ع)

 



 

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:زندگينامه حضرت مهدي(ع), | 6:36 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |
بیا تا زار چون تو دلبرستم بتن عود و بسینه مجمرستم
اگر جز مهر تو اندر دلم بی به هفتاد و دو ملت کافرستم
اگر روزی دو صد بارت بوینم همی مشتاق بار دیگرستم
فراق لاله رویان سوته دیلم وز ایشان در رگ جان نشترستم
منم آن شاخه بر نخل محبت که حسرت سایه و محنت برستم
نه کار آخرت کردم نه دنیا یکی بی سایه نخل بی‌برستم
نه خور نه خواب بیتو گویی به پیکر هر سر مو خنجرستم
جدا از تو به حور و خلد و طوبی اگر خورسند گردم کافرستم
چو شمعم گر سراندازند صدبار فروزنده‌تر و روشن ترستم
مرا از آتش دوزخ چه غم بی که دوزخ جزوی از خاکسترستم

(بابا طاهر)


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, | 7:20 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |


دلم گرفته از غربتم

ديگر خسته شدم بس جمعه ها غروب شد ؛ نيامدي

دلم گرفته از ظلمت دلم

ديگر خسته شدم از گناهانم

دلم گرفته به اندازه ي بغضي نشكفته

آخر چقدر در دل بريزم اين غم را

خسته شدم ، خسته ؛ از نَفْسَم

خسته شدم از اينكه هر روز گناه كردم و با گردني خميده به سويت بازگشتم

و به التماس دست انابت به سويت دراز كردم

آقا جان!

چه كنم از اين همه گمراهي؟

به كه پناه ببرم؟

مي ترسم ...

مي ترسم روزي گناه كنم و ديگر بازنگردم و ...

من كه روزي داعيه عشقت را به دوش مي كشيدم روزي ديگر در صف دشمنانت باشم

دلم گرفته از غربتم

از تنهاييَم چه كنم؟

دلم شور مي زند ...

شور عاقبتم را

كجايي عزيز زهرا(سلام الله عليها) ؟

به دادم برس !


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, | 7:15 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |
بجز زمينه ساز ظهور، احدي نمي‏تواند شيعه باشد.

ما دشمن زياد داريم ، دشمني که از اول انقلاب آن را ناديده گرفتيم ، بزرگترين دشمنمان را ناديده گرفتيم، بزرگترين دشمني که در خانه هايمان است، در زندگي مان است، در بدن ما رفت و آمد دارد، در افکار ما تاثير گذار است، ناديده مي گيريم.

دشمن تقوا را مي‏برد، تقوا نمي‏تواند ما را از شر شياطين نجات دهد. تقوا سپر است، اما نه سپري که ما را از دست شياطين نجات دهد.

ما نمي‏توانيم با تقوا جلوي شياطيني که دارند بيدار مي‏شوند را بگيريم، ما با تقوا نمي‏توانيم حتي خودمان را در مقابل اينها حفاظت کنيم ، چه برسد به خانواده مان، چه برسد به جامعه مان.

ما نمي‏توانيم با دعوت به تقوا جامعه را نجات دهيم، البته جامعه را بسيار به تقوا دعوت کن اما مقدم بر جامعه، خانواده‏ات و مقدم بر خانواده‏ات خودت را به تقوا دعوت کن. تقوا زمينه است، ولي آن چه اسلحه‏اي است که ما را در اين شرايط نجات مي‏دهد. شيعيان! دشمنان سالهاست که بيدار شده اند، بياييم ما هم بيدار شويم.

 ای متفکرین جامعه 

 پيوسته دنبال اين نباشيد که مظاهر دشمني دشمن را بشناسيد و بخواهيد اين مظاهر را به مردم معرفي کنيد و به مردم بگوئيد که بايد مقابل اين مظهر يا آن مظهر ايستاد و سربازي کرد.

 امام(ره) در زمان انقلاب به اين صورت رفتار نکرد، من و شما ياد بگيريم، در آن فضايي که فرهنگ جامعه، فرهنگ منفي بود و به سرعت در حال پيشروي بود، امام(ره) آن تفکر ناب و آن اسلام نابي را که نوشيده بود، مطرح کرد. در دام دشمن نيفتاد، ايشان نرفت جلوي موضوعاتي که دشمن بپا کرده بود، سنگر بندي کند، بلکه خود ايشان لشگري از ارزشها را به راه انداخت و حرکت داد، و در نتيجه با اين گونه رفتاري که امام(ره) داشت، ديديم که حق پيروز شد.

 پس در اين زمانه اصرار نداشته باشيد که ما بايد دقيقا" بدانيم دشمن چه کار مي‏کند، و دقيقا" بياييم جلوي آن شيطنت دشمن را سد کنيم، نه، نمي‏خواهد اين کار را بکنيد. اي خوبان جامعه، انديشمندان جامعه و اي عقلاي جامعه! شما بياييد روش زمينه سازي ظهور را ياد بگيريد، شما بياييد روش زمينه سازي ظهور را از درون آيات و احاديث ياد بگيريد، با موضوع آشنا شويد، ابزارهاي لازم براي زمينه سازي ظهور را از درون قرآن و سپس از احاديث ذيل آيات مربوط به زمينه سازي ظهور ياد بگيريد، تا حدي که برايتان کاملا" تبيين شود ماجراي ظهور چيست؟

چرا بايد ظهور صورت گيرد؟

چگونه زمينه سازي ظهور انجام مي‏شود؟

به اين موضوع اشراف داشته باشيد و خودتان، تمام جنبه هاي وجوديتان و زندگيتان را بر اساس اين موضوع بگذاريد و جامعه تان را به اندازه توانتان در اين مسير حرکت دهيد.

 در اين زمانه شيعه، فقط در يک کلمه خلاصه مي‏شود، در زمينه ساز ظهور.

به اين جمله بسيار توجه کنيم و حواسمان باشد

                                                                                                                             


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, | 7:15 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |


 

 

 

سر خوش ز سبوی غم پـنـهانی خویشم

چــون زلف تو سـر گرم پریشانی خویشم

در بـزم وصــال تــو نــگـویـم ز کـم و بـیـش

                                            چون آینــــه خــــو کـرده حــیرانی خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی  و مستی

عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم

لــب بـاز نـکـردم به خـروشـی و فـــغـانـی

مــن مـحـرم راز دل طـوفـانـی خـویــشــم

يك چند پـشـمان شدم از رندي و مستي

عمريسـت پـشـيمان زپشيماني خويشم

ازشــوق شــکر خنـد لبـش جان نسـپردم

شــرمــنده جـانـان ز گـران جانی خویشم

بشکسته تر از خویش ندیدم به همـه عمر

افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم

 

هر چند « امین » بسته دنیا نیم اما       دل بسته یاران خراسانی خویشم

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:با ولايت تا شهادت, | 7:15 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |

         

 

         تا ماه غم تو جلوه گر می گردد

 

                          دامان زمین ز اشک پر می گردد

                        هر داغ شود کهنه در ایام،ولی

                                                         داغ تو حسین تازه تر می گردد

 

عزیزی التماس دعا داشتند لطفا از دعای خیرتان فراموش نکنید!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, | 7:15 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |

بنام خدا

سلام

میگن خدا افرادی رو که غرورشونو میشکونه خیلی دوست داره ، چون غرور و تکبر بارز ترین ویژگی

شیطانه ، و خدا نمیخواد مخلوقش این خصلت رو از شیطان بگیره. اگه یه جایی ، یه زمانی ، غرورت

 شیکست ، غصه نخور ، شاید به ظاهر فکر کنی زمین خوردی ، اما در اصل خدا دستتو گرفته و از روو

زمین بلندت کرده. هر عملی ، هر حرفی ، هر حرکتی یه پشت صحنه ای داره که بقیه ازش بی خبرن ،

مثلا ممکنه هدف من از این صحبت ها فقط مطرح کردن خودم و یا جلب توجه باشه ، ولی اینو کسی

نمیدونه ، اتفاقات و داستان هایی هم که توو زندگی ما از طرف خدا میوفته عین همین موضوعه. بعضی

 وقتا خدا خوشی های مارو ازمون میگیره تا خوب شیم ، آخه میدونید که؟ ما اومدیم اینجا که خوب

باشیم ، نه خوش !. یه روزی پیامبر در راه مسجد میرفته ، بچه ها به پیامبر اصرار میکنن که باهاشون

بازی کنه ، پیامبر شروع میکنه به بازی با بچه ها ، یه مدتی که میگذره یکی از اصحاب میاد تا ببینه چرا

 پیامبر دیر کرده ، حضرت به شخص میگه ، چند تا گردو واسه من تهیه کن تا بدم به بچه ها و سرشون

گرم شه و ما هم به مسجدمون برسیم. خلاصه حضرت چند تا گردو میندازه زمین و بچه ها میرن دنبال

گردو بازی ! . در راه مسجد پیامبر به شوخی و به زبون خودمون به همراهش میگه : دیدی چطوری پیامبر

 خدا رو با چند تا گردو عوض کردن؟!!

توو این دنیا هم ، خدا خودش به ما خوشی میده تا ببینه ما به چه قیمتی خوشی ها رو با خوبی ها

عوض میکنیم ، اگه میخوای خوب باشی باید خوشی هاتو رها کنی ، مثل آدمی که سرما خورده ، خربزه

خیلی براش خوشه ، اما اصلا براش خوب نیست! ، آمپول براش اصلا خوش نیست ولی براش خوبه!...

 چقدر زیبا توصیف میکنه این انسان ها رو :

همین کسانند که ضلالت را به بهای هدایت ، و عذاب را در ازای آمرزش خریدند.

پس چه صبورند بر آتش!                   " بقره ، آیه ی 175 "

خیلیا توو این دنیا میرن دنبال گردو بازی ، اما خدا انقدر دوسشون داره ، که طاقت نمیاره و گردو هاشونو

ازشون میگیره تا دوباره برگردند سمت خودش. توو سوره ی حدید ، خدا ، هم خیلی قشنگ به بنده

هاش دلداری میده ، یعنی اونایی که گردو هاشونو ازشون گرفته ، و هم یه تلنگری به کسایی میزنه که

هنوز گردو دستشونه ، خیلی آدمو آروم میکنه این دو تا آیه :


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, | 10:6 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از

 خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شك دارند

 پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!


**دکتر علی شریعتی**
Don't be upset from people, because they are upset too, they are alone but they run away from

themselves because they are in doubt about themselves & about their love &their fact, so love

then even when they don't love you...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : شنبه 16 بهمن 1389برچسب:, | 10:6 بعد از ظهر | نویسنده : یوسف طرفی سعیداوی |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.